دلم پره از همه چیز..از همه کس..از دنیا..از خانواده..
پر از بغضم امشب و شرایط روحی افتضاحی دارم..یاد تمام لحظات بد زندگیم افتادم
خستم خیلی خسته..طوری که دیگ نمیکشم و از تنهایی دارم داغون میشم..
کاش فقط دردم تنهایی بود..ی عذاب بزرگی رو شونه هامو..حالم خوب نیست
من خیلی گوشه گیر و درونگرا شدم و کسی نمیفهمه و پر از گله ام
زندگی خیلی باهام بد تا کرده و نمیدونم دیگه چه کنم
اونایی ک ازشون توقع هست درکم نمیکنن..تنهام گذاشتن و نمیبینن منو